روز جزا خجالت سرشار نارساست
جرمم زیاده از حد و اقرار نارساست
خالی زگفتگو نشود دل چو گشت پر
مطلب بلند و رشته گفتار نارساست
تسبیح زد به دل نفس جستجو گره
چندانکه دید کوشش زنار نارساست
نشنیدن و نگفتن و حیرت بهانه ای است
اسرار بی نهایت و اظهار نارساست
شکر خدا اسیر که کار تو با خداست
هر چند دست عشق و دل یار نارساست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره روز جزا و حسرتهای آن روز است. شاعر به این نکته اشاره میکند که اعتراف به گناه و بحرانهایی که انسان در آن روز با آن مواجه میشود، کافی نیست. دل پر از حرفها و احساسات است، اما گفتار در بیان آنها ناکام است. همچنین، انسان در تلاش برای یافتن حقیقت، با محدودیتهایی روبروست و نمیتواند اسرار عمیق را به راحتی بیان کند. در نهایت، شاعر به این باور میرسد که تنها خداوند میتواند به او کمک کند، حتی اگر عشق و دلبستگیها ناقص و ناکافی باشند.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، خجالتزده و شرمسار هستم. گناهانم بسیار زیاد است و اعتراف من به آنها کافی نیست.
هوش مصنوعی: دل وقتی پر از افکار و آموزهها باشد، نمیتواند خالی از گفتگو باشد. در اینجا نشان میدهد که وقتی موضوعات و مسائل زیادی در ذهن وجود دارد، کلام انسان ممکن است نارسایی داشته باشد و نتواند به خوبی احساسات و اندیشههایش را بیان کند.
هوش مصنوعی: دل به ذکر و تسبیح مشغول شد و نفس در جستجوی حقیقت و گرهها بود، تا زمانی که متوجه شد تلاشش برای رهایی از بندها کافی نیست.
هوش مصنوعی: نشنیدن و نگفتن و حیرت، بهانههایی هستند برای بیان رازهای نامتناهی، و نمیتوان آنها را به خوبی بیان کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر شکرگزار بودن خدا، میفهمم که در این وضعیت اسیرم، اما کارهای تو با خداست. هرچند که عشق و احساسات یار همیشه کامل و کافی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.