میرسد مست شکوه کاهیها
گله مشتاق عذرخواهیها
از لبش بوسهای طمع دارم
در گدایی است پادشاهیها
سینه صافی بهشت راحت ماست
دوزخ کیست کینهخواهیها
روز عید بهانهجوییهاست
وای بر جان بیگناهیها
چه تغافل چه دشمنی چه نزاع
داد از دست کمنگاهیها
با رمیدن چه رام میگردد
صف آهوی خوشنگاهیها
نم رحمت چه بحر سامان است
روسفیدی است روسیاهیها
با تپیدن چه آرمیدنهاست
کوه را برده بادکاهیها
من کجا داغهای عشق اسیر
میگریزم از این سیاهیها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.