تا جان باشد به می خوری می کوشم
خوش آب حیاتی است روان می نوشم
مویی ز سر زلف بتی یافته ام
زنار کنم به عالمی نفروشم
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
تا جان باشد به می خوری می کوشم
خوش آب حیاتی است روان می نوشم
مویی ز سر زلف بتی یافته ام
زنار کنم به عالمی نفروشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به لذت نوشیدن شراب و چشیدن طعم حیات اشاره میکند. او میگوید تا زمانی که زندگی ادامه دارد، از می نوشیدن دریغ نخواهد کرد و این لذت را از هیچ چیز دیگر دریغ نمیکند. همچنین، او به عشق و زیبایی یک معشوق اشاره میکند و بیان میکند که حتی یک مو از زلف او برایش ارزشمندتر از تمام دنیا است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی هست و جان دارم، از نوشیدن شراب و لذت بردن از آن تلاش میکنم؛ چرا که این شیرینی، مانند آب حیات روح را تازه میکند.
هوش مصنوعی: مویی از موهای زلف معشوقهام پیدا کردهام که آن را به عنوان زنجیری به دنیا میبندم و هرگز آن را به هیچ قیمتی نخواهم فروخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عیبم مکن ای خواجه اگر می نوشم
در عاشقی و باده پرستی کوشم
تا هشیارم نشسته با اغیارم
چون بیهوشم به یار هم آغوشم
کوشم که بپوشم انده و نخروشم
پیدا کند این دو دیده تا کی پوشم
چون گفته بخردان همی بنیوشم
با زخم زمانه هرچه یکسر کوشم؟
درویش نیم اگرچه کم میکوشم
دیوانه نیم اگرچه گم شد هوشم
گر بیبرگی به مرگ مالد گوشم
آزادی را به بندگی نفروشم
قصاب منی و در غمت میجوشم
تا کارد به استخوان رسد میکوشم
رسمیست تو را که چون کشی بفروشی
از بهر خدا اگر کشی مفروشم
چون بحر، ز شوق راز جان، میجوشم
لیکن ز خود و ز دیگران میپوشم
ای خواجه! برو، که دُرد صافی رویی
من صافی دل اگرچه دُردی نوشم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.