تا جان دارم به می خوری می کوشم
در کوی مغان مدام می می نوشم
صد صومعه را به نیم حبه نخرم
من دیر مغان به این بها نفروشم
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
تا جان دارم به می خوری می کوشم
در کوی مغان مدام می می نوشم
صد صومعه را به نیم حبه نخرم
من دیر مغان به این بها نفروشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات expresses میکند که تا زمانی که زنده است، به نوشیدن می ادامه خواهد داد و در کوی مغان (محل میپرستی) همیشه به مینوشی مشغول است. او هیچ توجهی به ارزش و قیمت صومعهها ندارد و معتقد است که ارزش دیر مغان (محل عبادت و زهد) بیشتر از این چیزهاست و آن را به قیمت ناچیزی نمیفروشد. به بیان دیگر، او بر اهمیت تجربیات معنوی و لذت از زندگی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زنده هستم، همواره در پی نوشیدن شراب خواهم بود و این کار را در محلهی درویشان و مغان ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: من به هیچ قیمتی حاضرم صد صومعه را واگذار کنم، اما هرگز نمیتوانم میخانهها را به این قیمت از دست بدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عیبم مکن ای خواجه اگر می نوشم
در عاشقی و باده پرستی کوشم
تا هشیارم نشسته با اغیارم
چون بیهوشم به یار هم آغوشم
کوشم که بپوشم انده و نخروشم
پیدا کند این دو دیده تا کی پوشم
چون گفته بخردان همی بنیوشم
با زخم زمانه هرچه یکسر کوشم؟
درویش نیم اگرچه کم میکوشم
دیوانه نیم اگرچه گم شد هوشم
گر بیبرگی به مرگ مالد گوشم
آزادی را به بندگی نفروشم
قصاب منی و در غمت میجوشم
تا کارد به استخوان رسد میکوشم
رسمیست تو را که چون کشی بفروشی
از بهر خدا اگر کشی مفروشم
چون بحر، ز شوق راز جان، میجوشم
لیکن ز خود و ز دیگران میپوشم
ای خواجه! برو، که دُرد صافی رویی
من صافی دل اگرچه دُردی نوشم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.