گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

باز این تن مستمند زندانی شد

رنج آمد و آن یار و تن آسانی شد

فرجام تو ای بخت پشیمانی شد

کی دانستم که تو چنین دانی شد

امیر معزی

تا فتح تو تاریخ مسلمانی شد

پیروزی تو اصل جهانبانی شد

تا خان ز سیاست تو زندانی شد

از بیم تو چشم خانیان خانی شد

مولانا

دی بنده بر آن قمر جانی شد

یک نکته بگفت و بحث را بانی شد

میخواست که مدعاش ثابت گردد

ثابت نشد آن و مدعی فانی شد

فرخی یزدی

روزی که شهید عشق قربانی شد

آغشته به خون مفخر ایرانی شد

در ماتم او عارف و عامی گفتند

ایام صفر محرم ثانی شد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه