گرم و سردی چشیدهام که مپرس
هم به مردی رسیدهام که مپرس
اینچنین جام می که مینوشی
دُرد دردی چشیدهام که مپرس
اینچنین مست و لاابالیوار
از جهانی رسیدهام که مپرس
سخنی گفتم از زبان حبیب
هم به گوشی شنیدهام که مپرس
گل این گلستان سلطانی
هم به دستی بچیدهام که مپرس
گوهری را فروختم به بها
جوهری را خریدهام که مپرس
در همه روی روشن سید
آفتابی بدیدهام که مپرس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش
[...]
گفتگویی شنیده ام که مپرس
نگهی واکشیده ام که مپرس
در محبت ز آه بی تأثیر
اثری باز دیده ام که مپرس
منم آن هرزه گرد کز پی دل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.