گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

در محیط عشق ما گوهر طلب

هفت دریا را نجو دیگر طلب

عود دل در مجمر سینه بسوز

آنچنان عودی در این مجمر طلب

وصل آن محبوب بی همتای ما

گر طلب داری از این خوشتر طلب

جان باقی یابی از جانان خود

گر فنا گردی چو یاران در طلب

این سر تو چون کلاه آن سراست

سر بنه در پای او آن سر طلب

جان چو جوئی حضرت جانان بجو

دل رها کن خدمت دلبر طلب

هر کجا جام میئی یابی بنوش

نعمت الله را در آن ساغر طلب

 
 
 
غزل شمارهٔ ۹۰ به خوانش سید جابر موسوی صالحی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم