می رود عمر ما دریغا عمر
مگذارش چنین خدا را عمر
عمر برباد می دهی حیف است
باز ناید گذشته جانا عمر
یک دو روزی غنیمتش می دان
که نماند مدام با ما عمر
عمر امروز در پی فردا
صرف کردی دریغ فردا عمر
هر چه شد فوت از تو در عالم
عوضش بازیابی الا عمر
غیر ساقی و جام می هیچ است
نکند صرف هیچ دانا عمر
لذت عمر نعمت الله جو
تا بیابی تو ذوق او با عمر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.