عقل غیر از عقال نیست دگر
غایتش جز محال نیست دگر
مدّتی بحث او شنیدَستم
بجز از قیل و قال نیست دگر
مالک لم یزل خداوند است
غیر او لایزال نیست دگر
نوش کن جام می که خوشتر ازین
هیچ آب زلال نیست دگر
جز خیال جمال حضرت او
در خیالم جمال نیست دگر
خوش کمالی که عاشقان دارند
غیر از این خود کمال نیست دگر
نعمت الله رسید تا جائی
که سخن را مجال نیست دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تفاوت عقل و عقال اشاره میکند و میگوید که عقل تنها به مفاهیم خشک و بیروح محدود نمیشود. او به این نکته تأکید میکند که غیر از خداوند، دیگری وجود ندارد و همگی از او هستند. شاعر همچنین دعوت به نوشیدن میکند و میگوید که هیچ چیز به زیبایی و لذت است. در نهایت به این نتیجه میرسد که تمامی زیباییها و کمالات مربوط به خداوند است و دیگر چیزی فراتر از او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عقل فقط یک محدودیت است و انتهای آن به جز اتفاقات غیرممکن، چیز دیگری نیست.
هوش مصنوعی: مدتی به گفتگوها و مناظرات او گوش دادم و جز حاشیهپردازی و حرفهای بیمحتوا چیزی نشنیدم.
هوش مصنوعی: مالک همیشه و تا ابد خداوند است و هیچ کس دیگری چنین دائمی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: نوشیدن جام می لذتبخشتر از این هیچ آب زلال دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: جز حسن و زیبایی چهره محبوب او، در ذهنم هیچ زیبایی دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عاشقان از زیبایی و کمالی برخوردارند که هیچ چیز دیگری به اندازه آن، کامل نیست.
هوش مصنوعی: نعمت خداوند به حدی رسید که دیگر جایی برای سخن گفتن باقی نمانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.