گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

مظهر و مظهر به همدیگر نگر

مظهری ظاهر درین مظهر نگر

خوش حبابی پر کن از آب حیات

آب را می نوش و در ساغر نگر

تنگهٔ زرگر بیابی صدهزار

یک حقیقت فهم کن در زر نگر

عیسی مریم ببین گر عارفی

ور نمی بینی برو در خر نگر

عقل اگر منعت کند از عاشقی

گوش کن آن قول و دردسر نگر

حاصل دریای ما گر بایدت

این صدف بشکاف و در گوهر نگر

نعمت الله در همه عالم ببین

نو او در بحر و هم در بر نگر