گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

تا نگوئی که خواجه مالش ماند

مال پامال شد و بالش ماند

خواجه پیوسته در خیالی بود

عاقبت مرد و قیل و قالش ماند

حاصل خواجه قیل و قالی بود

نقش خواجه شد و خیالش ماند

رفت صاحبدلی از این عالم

اثری خوش از آن کمالش ماند

عاشقی کو ز عشق حالی داشت

گرچه عاشق نماند حالش ماند

کوزه ای گر شکست و آبش ریخت

عین سرچشمهٔ زلالش ماند

نعمت الله ز دیده پنهان شد

در نظر نور بی مثالش ماند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode