گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

در جهنم خراب می گردد

دیده ها پر ز آب می گردد

آن همه تخت و ملک را بگذاشت

این زمان در سراب می گردد

همچو سر گشته ای به گرما در

روز و شب در عذاب می گردد

سخت مخمور ماند میر قمر

همچنان بی شراب می گردد

رند مستی که یار سید ماست

نیک مست خراب می گردد