غزل شمارهٔ ۷۷۱
به چشم ما جهانی می توان دید
در این آئینه آنی می توان دید
دل زنده دلان چون زنده از اوست
ببین در دل که جانی می توان دید
خوشی در چشم مست ما نظر کن
که نور او روانی می توان دید
اگر بینی تو رند باده نوشی
دمی بنگر زمانی می توان دید
دل من سوخته است از آتش عشق
از آن داغش نشانی می توان دید
بیا بر چشم ما بنشین زمانی
که بحر بیکرانی می توان دید
بگیر این جام می از نعمت الله
که از نورش فلانی می توان دید
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...