گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

عارفانی که ما به ما جویند

گاه در بحر و گاه در جویند

دیدهٔ روشن خوشی دارند

در همه حال ناظر اویند

نور او را به نور می بینند

وحده لاشریک له گویند

بندهٔ حضرت خداوندند

لاجرم بندگان نیکویند

نقش غیری خیال کی بندند

غیر چون نیست غیر چون جویند

آینه کو هزار می نگرند

همچو ما با هزار یک رویند

بندهٔ سید خراباتند

بندگان تمام آن جویند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode