یک دم بی می نمی توان بود
بی می خود حی نمی توان بود
بی عشق دمی نمی توان زیست
بی ساغر می نمی توان بود
ما سایه و عشق یار خورشید
بی بودن وی نمی توان بود
بی جام شراب و عشق لیلی
مجنون در حی نمی توان بود
مستیم و خراب و لاابالی
بی نالهٔ نی نمی توان بود
تا کی غم این و آن توان خورد
در ماندهٔ کی نمی توان بود
بی بود وجود نعمت الله
والله که شی نمی توان بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان اهمیت عشق، شراب و حالتی سرشار از زندگی میپردازد. شاعر میگوید که هیچیک از این عناصر را نمیتوان بدون یکدیگر تجربه کرد. او به وابستگی عمیق انسان به عشق و شادی اشاره کرده و بیان میکند که بدون وجود عشق و متعلقات آن مانند شراب، زندگی بیمعنا و ناچیز است. همچنین، اشاره به حالتی از مستی و ناآرامی نشاندهنده وابستگی به احساسات و شور زندگی است. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید میکند که زندگی بدون عشق و وجود الهی بیفایده است.
هوش مصنوعی: لحظهای بدون شراب نمیتوان زیست و بدون شراب، نمیتوان اینجا زندگی کرد.
هوش مصنوعی: بدون عشق حتی برای یک لحظه نمیتوان زندگی کرد و بدون شراب هم نمیتوان خوشگذرانی کرد.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم بدون وجود یار، وجود خود را همچون سایهای از عشق او تصور کنیم. عشق او برای ما همچون خورشید است که سایه ما به واسطه آن معنا پیدا میکند.
هوش مصنوعی: بدون نوشیدن شراب و عشق لیلی، نمیتوان در این دنیا زندگی کرد.
هوش مصنوعی: ما سرخوش و بیخیال هستیم و نمیتوانیم بدون صدای نی، که نشاندهندهٔ احوالاتمان باشد، زندگی کنیم.
هوش مصنوعی: مدت زیادی نمیتوان به غم دیگران فکر کرد و خود را در این اندوه غرق کرد. بالاخره باید از این حال خارج شد و زندگی را ادامه داد.
هوش مصنوعی: وجود نعمتهای خداوند بدون او معنا ندارد و به یقین هیچ چیزی نمیتواند وجود داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.