چه خوش چشمی که نور او به نور روی او بیند
چو نور روی او باشد همه چیزی نکو بیند
کسی کو را به خود بیند کجا من عارفش خوانم
من آن کس عارفش خوانم که نور او به او بیند
بود این رشتهٔ یک تو ولی احول دو تو یابد
چو گم کردست سر رشته از آن یک تو دو تو بیند
کسی کو مست شد از می چه داند جام و پیمانه
مگر رندی بود سرخوش که می نوشد سبو بیند
اگر آئینهٔ روشن محبی در نظر آرد
خود و محبوب در یک جا نشسته روبرو بیند
نبیند چشم دریا بین به غیر از عین ما دیگر
اگر سرچمه ای یابد و گر در آب جو بیند
خیالی گر پزد شخصی که سید غیر او دیده
بگو چون نیست غیر او نگوئی غیر چو بیند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه من از میکده بیرون روم، نه زاهد از مسجد
چه زین بهتر، نه او بیند مرا هرگز، نه من او را
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.