فعل عالم ظل فعل الله بود
این کسی داند که او آگه بود
مظهر افعال او باشد همه
خود گدائی گیر و خواهی شه بود
نور می یابد قمر از آفتاب
گرچه ظاهر نور، نور مه بود
مرد دانا سر نپیچد زین سخن
غیر نادانی که او گمره بود
کی شود مایل به سلطانی مصر
هر که او با یوسفی در چه بود
خاک پایش توتیای چشم ماست
رند سرمستی کز آن درگه بود
هر چه بینی نعمت الله بود
نعمت الله در همه عالم یکی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.