گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

مشرب توحید یاران خوش بود

رند مست و ذوق مستان خوش بود

بلبل مستیم در گلزار عشق

صوت بلبل در گلستان خوش بود

خوش بود دردی که او درمان ماست

درد دل می جو که نالان خوش بود

در خرابات مغان مست و خراب

ساقی ما با حریفان خوش بود

جام در دور است در دور قمر

گر به تو دوری رسد آن خوش بود

یافتم گنجینه و گنجی تمام

می کنم ایثار رندان خوش بود

نعمت الله او به ما ایثار کرد

این چنین انعام سلطان خوش بود