گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

آبروی ما ز چشم ما بود

این چنین سرچشمه ای اینجا بود

می رود آبی روان بر روی ما

سو به سو در عین ما دریا بود

عالمی آئینه دار حضرتند

در همه آئینه او پیدا بود

روی او بیند به نور روی او

هر که او را دیدهٔ بینا بود

موج دریائیم و دریا عین ما

ما به ما بیند کسی کَز ما بود

اسم اعظم چون صفات ذات اوست

جمله اشیا جامع اسما بود

هیچ شی بی نعمت الله هست نیست

نعمت الله با همه اشیا بود