نور او در دیدهٔ بینا خوشی دیدیم ما
نور مردم را به نور چشم او دیدیم ما
شخص و سایه دو نماید در نظر اما یکیست
دو کجا بینیم چون از اهل توحیدیم ما
غیر نور روی او در دیدهٔ ما هست نیست
هرچه رو بنمود از آن رو بازپرسیدیم ما
ز آفتاب حسن او عالم همه روشن شده
کس ندیده این چنین نوری و نشنیدیم ما
ساقی مستیم و میخانه سبیل ما بُود
می به هر رندی که دل می خواست بخشیدیم ما
مو به مو زلف سیاهت ما به دست آورده ایم
گیسوئی خوش بافته بر دست پیچیدیم ما
در خرابات مغان با نعمت الله همدمیم
عاشقانه جام می از ذوق نوشیدیم ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.