گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

اندر این دل غیر دلبر هست نیست

هیچ از این میخانه خوشتر هست نیست

مجلس عشقست و ما مست و خراب

جای مخمور ای برادر هست نیست

بر سر دار فنا بنشسته ایم

این چنین سردار و سرور هست نیست

عشق سلطان است و ملک دل گرفت

مثل او در بحر و در بر هست نیست

غیر آن یکتای بی همتا دگر

بر سریر هفت کشور هست نیست

این چنین قول خوش مستانه ای

بازگو در هیچ دفتر هست نیست

سید ما ساقی سرمست ماست

همچو او ساقی دیگر هست نیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode