اگر تو عاشق یاری به عشق دوست نکوست
به هر چه دیده گشائی چه حسن اوست نکوست
اگر به کعبه رَوی بی هوای یار بد است
وگر به میکده باشی به یاد دوست نکوست
جهان و صورت و معنی چو مغز باشد و پوست
تو مغز نغز بگیر و مگو که پوست نکوست
اگرچه کشتن عشاق بد بود بر ما
ولی چه عادت آن یار نیکخوست نکوست
تو را نظر به خود است ای عزیز بد باشد
مرا که در همه حالی نظر به دوست نکوست
بیا و جامهٔ جان چاک زن به دست مراد
چو لطف او به کرم در پی رفوست نکوست
ز زلف یار به عمر درازت ای سید
چو شانه حاصلت از نیم تار موست نکوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.