گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

دل مسند پادشاه عشق است

دل خلوت بارگاه عشق است

سلطان عشق است در ولایت

باقی همه کس سپاه عشق است

عشقست پناه و پشت عالم

عالم همه در پناه عشق است

در مذهب عشق می حلالست

ما را چه گنه گناه عشق است

ای عقل ز مملکت برون شو

کاین ملک از آن شاه عشق است

از ترک دو کون خوش کلاهی

بردوز که آن کلاه عشق است

راهی که به حق توان رسیدن

ای سید بنده راه عشق است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۲۷۸ به خوانش سید جابر موسوی صالحی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم