شهر دل در ولایت عشق است
ملک و جان در حمایت عشق است
دیده بینا به نور معرفت است
این عیان از عنایت عشق است
آنچه عقلم نهایتش می گفت
دیده ام آن بدایت عشق است
لیس فی الدار غیره دیار
این حدیث از روایت عشق است
هرچه گوئی ز عشق گو که مرا
سخن خوش حکایت عشق است
نالهٔ زار بلبلان شب و روز
در گلستان سرایت عشق است
نعمت الله را چنین حیران
گرد حسن کفایت عشق است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تأثیر آن بر زندگی انسانهاست. شاعر به توصیف شهر دل در ولایت عشق پرداخته و بیان میکند که عشق پناهگاه جان و ملک است. دیدۀ بینا به نور معرفت روشن میشود و این روشنایی نتیجه عنایت عشق است. هرچه عقل انسان به آن میرسد، در واقع آغاز عشق است. شاعر تأکید میکند که در این دنیا جز عشق جایی نیست و هر سخنی که درباره عشق گفته شود، حکایت زیبایی از آن است. همچنین ناله بلبلان در گلستان عشق را به تصویر میکشد و در پایان به حیرت نعمت الله در برابر زیبایی عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دل آدمی در سرزمین عشق زندگی میکند و روح و وجودش در حفاظت و حمایت عشق قرار دارد.
هوش مصنوعی: چشمی که به حقیقت و شناخت باز است، به روشنایی عشق و لطف خداوند هدایت میشود.
هوش مصنوعی: هر آنچه که عقل من به عنوان آخرین حد و مرز خود میتوانست بگوید، من تجربه کردهام و این همان آغاز عشق است.
هوش مصنوعی: در این خانه جز او کسی نیست؛ این داستان از عشق روایت میکند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که درباره عشق بگویی، بگو، زیرا من از شنیدن داستانهای شیرین عشق لذت میبرم.
هوش مصنوعی: صدای نالان و غمگین بلبلان در گلستان، نشانهای از عشق و احساسات عمیق آنهاست که در طول شب و روز جاری است.
هوش مصنوعی: نعمتهای خداوند به دلیل عشق و محبتی که در دل انسانها وجود دارد، همواره در شگفتی و حیرت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.