گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

عاشق از دنیی و عقبی درگذشت

ماند صورت راز معنی درگذشت

از وجود و از عدم آزاد شد

از همه بگذشت یعنی درگذشت

روضهٔ رضوان به این و آن بهشت

همتش از شاخ طوبی درگذشت

دل به دلبر جان به جانان داد و رفت

کارش از مجنون و لیلی درگذشت

غرقه شد در بحر بی پایان ما

دید دریائی ز سیلی درگذشت

گرچه موسی از تجلی محو شد

سید ما از تجلی درگذشت

نعمت الله در طریق عاشقی

اندکی بود و ز خیلی درگذشت

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۲۶۶ به خوانش سید جابر موسوی صالحی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم