از برای خدا بیا ساقی
بده آن جام جانفزا ساقی
عاشق و رند و مست و اوباشیم
نظری کن به حال ما ساقی
نفسی بی شراب نتوان بود
پرکن آن جام می بیا ساقی
درد ما را به جرعهٔ دردی
خوش بود گر کنی دوا ساقی
بزم عشقست و عاشقان سرمست
عقل بیگانه آشنا ساقی
در بهشتیم و باده می نوشیم
می تجلی بود خدا ساقی
نعمت الله حریف و می در جام
خوش حضوری است خاصه با ساقی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که برای خداوند شراب جانافزا را به او بدهد. او خود را عاشق و بیپروا توصیف کرده و از ساقی میخواهد که به حال او نگاهی کند. شاعر تاکید میکند که بدون شراب زندگی ممکن نیست و از ساقی میخواهد که جامش را پر کند. او همچنین به دردهای خود اشاره کرده و خواستار درمانی از طرف ساقی است. این بزم عشق و حال مستی را توصیف میکند و میگوید که در بهشت، باده مینوشند و این می، تجلی خداوند است. در نهایت، شاعر از خوشی حضور ساقی در بزم صحبت میکند.
هوش مصنوعی: برای رضای خدا، ای ساقی، آن جام خوشگوار را به من بده.
هوش مصنوعی: ما عاشق، شاد و بیخیال هستیم، ای ساقی! لطفا به حال و روز ما نگاهی بینداز.
هوش مصنوعی: بدون نوشیدن شراب، نمیتوانم نفس بکشم. ای ساقی، آن جام می را بیاور و پر کن.
هوش مصنوعی: اگر درد ما را به یک جرعهٔ نوشیدنی درمان کنی، برایمان خوشحالکننده خواهد بود. ای ساقی، اگر دست به کار شوی و ما را معالجه کنی، این برای ما شادیبخش است.
هوش مصنوعی: محفل عشق برپا است و عاشقان در حالت سرمستی به سر میبرند. عقل آنها از این شگفتی دور است، اما حالا آشنای ساقی را نیز میشناسند.
هوش مصنوعی: ما در بهشتی هستیم و شراب مینوشیم، خداوند به عنوان ساقی در اینجا ظاهر شده است.
هوش مصنوعی: نعمتهای خداوند به قدری زیبا و دلپذیر هستند که در کنار شراب دلپذیر، خوشی حضور خاصی را برای انسان به ارمغان میآورند، بهویژه وقتی که با ساقی مهربان و خوش برخورد همراه باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.