هان برسان به گوش او پیک صبا جکی جکی
بندگی و سلام من بعد دعا جکی جکی
ای بت نازنین من با من خسته دل اگر
جور و جفا کنی مکن ترک وفا جکی جکی
بی رخ تو دو چشم من نور ندارد ای صنم
نور دو چشم من توئی رخ بنما جکی جکی
تا مه نو شود خجل پیش رخ تو بر فلک
چون مه چارده شب از بام برآ جکی جکی
تا بگشاید از دل سید ناتوان گره
بازگشاد برفشان زلف دو تا جکی جکی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، عاشقانهای از عشق و longing بیان میشود. شاعر از صبا میخواهد پیامش را به معشوقش برساند و با او سلام بکند. او از معشوقهاش خواسته تا با وجود رنج و آزار، وفاداری را ترک نکند. شاعر اشاره میکند که بدون دیدن چهره معشوقش، چشمانش نور ندارند و از او میخواهد که رخ نشان دهد. همچنین به زیبایی معشوقهاش و تأثیری که بر ستارهها دارد، اشاره میکند و در پایان خواهان گشوده شدن دلش از گرههای رنج و درد است. در نهایت، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوقهاش تأکید دارد.
هوش مصنوعی: به او بگو که با صدای نرم نسیم، به او سلام میرسانم و بعد از دعا کردن، از او درخواست میکنم که توجهی به بندگیام داشته باشد.
هوش مصنوعی: ای محبوب عزیز من، اگر با دل شکسته من بد رفتاری و بیوفایی کنی، کاش وفای خود را ترک نکنی.
هوش مصنوعی: چشمان من بدون دیدن تو هیچ نوری ندارند، ای معشوق. تو نور چشمان من هستی، پس خودت را نشان بده!
هوش مصنوعی: تا زمانی که ماه نو (هلال) به وجود بیاید، نور چهره تو باعث خجالت ماه در آسمان میشود، همانطور که ماه کامل (چهاردهم) از بام خانه بهسرعت بالا میآید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل سید ناتوان آرام بگیرد و از دغدغهها آزاد شود، زلفهای پر پیچ و تاب او به آرامی باز میشوند و به نمایش درمیآیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.