کرم بنگر که الطاف الهی
به ما بخشید ملک پادشاهی
به ما آئینه ای انعام فرمود
در آن بنموده است اشیا کماهی
نموده لشکر اسما به اشیا
چنان سلطان چنین لشکر پناهی
توئی تو اگر با طاعت تست
نداری طاعتی محض گناهی
اگر نقش خیال غیر بندی
به نزد عاشقان باشد مناهی
بیا رندانه با ما در خرابات
که از ساقی بیابی هر چه خواهی
سخنهای لطیف نعمت الله
گرفته شهرت از مه تا به ماهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان الطاف و رحمتهای الهی میپردازد که به انسانها بخشیده شده است. شاعر از مقام والای پادشاهی و آینهای که خداوند در اختیار انسان قرار داده سخن میگوید، که در آن ویژگیها و نشانههای اشیاء به وضوح نمایان است. او همچنین اشاره میکند که طاعت و بندگی خداوند، موجب نزدیکی به او و درک حقیقت است و بدون آن، تنها درگیر گناه خواهیم بود. شعر دعوتی به رهایی از تعلقات دنیوی و همراهی در میخانههای عشق و معنویت است، جایی که انسان میتواند به حقیقت و نعمتهای الهی دست یابد. در نهایت، شاعر از شهرت و زیبایی سخنان خود که با الهام از الطاف الهی به وجود آمده، صحبت میکند.
هوش مصنوعی: به مهربانی و رحمتهای الهی توجه کن که چگونه به ما نعمتهایی چون سلطنت عطا کرده است.
هوش مصنوعی: به ما هدیهای عطا شده است که در آن، اشیاء به همان صورتی که هستند، به نمایش درآمده است.
هوش مصنوعی: اردوگاه اسماء در زمین، مانند آرامشی که سلطان به لشکرش میدهد، بر اشیاء سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: اگر تو به اطاعت از خداوند توجهی نداری، پس هر کاری که انجام دهی، حتی اگر به ظاهر خوب باشد، در حقیقت گناه است.
هوش مصنوعی: اگر در خیال تو تصویر دیگری وجود داشته باشد، برای عاشقان این موضوع مانع و محدودیتی ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: بیا با هم به مکان شاد و بیخیالی برویم، زیرا در اینجا میتوانی از نوشیدنیساز هر آنچه که بخواهی داشته باشی.
هوش مصنوعی: سخنان زیبا و دلنشین نعمت الله، مانند نوری درخشان، از ابتدا تا انتهای عالم را روشن کرده و شهرت و آوازه او را گسترده کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به راه اندر همی شد شاهراهی
رسید او تا به نزد پادشاهی
زُدوده گردد از زنگِ تباهی
به چشمش خوار گردد شاه و شاهی
به قبرستان گذر کردم صباحی
شنیدم ناله و افغان و آهی
شنیدم کلهای با خاک میگفت
که این دنیا نمیارزد بکاهی
نگارینا نرستی ز آب و در آب
سبک رفتاری و نیکو شناهی
بلی تو ماهی سیمی و هرگز
نترسد در میان آب ماهی
کنارم آبگیری هست و در وی
[...]
زهی بگرفته از مه تا به ماهی
سپاه دولت پیروز شاهی
جهانداری که خورشیدست و سایه
یکی شاهنشهی دیگر الهی
خداوندی که بنهادند گردن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.