در آ در خلوت خاص الهی
طلب کن در دل ما گنج شاهی
بیا و رنگ بیرنگی به دست آر
چه کار آید سفیدی و سیاهی
در این دریا خوشی با ما به سر بر
بجو از عین ما ما را کماهی
گدای حضرت سلطان ما شو
اگر خواهی که یابی پادشاهی
به غیر او نجوید همت ما
بجو از همت ما هر چه خواهی
خراباتست و ما مست خرابیم
دهد بر ذوق ما ساقی گواهی
نشان آل دارد نعمت الله
گرفته نامش از مه تا به ماهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی دعوت به درک و عشق به الهی است. شاعر از خداوند میخواهد که در دل او گنجی از معرفت و ثروت معنوی قرار دهد. او بر این باور است که رنگها و تمایلات دنیوی (سفیدی و سیاهی) بیمعنا هستند و تنها در دریاچه عرفان و نزد محبوب واقعی میتوان خوشی و آرامش یافت. شاعر به کسی که میخواهد به مقام والایی برسد، پیشنهاد میکند که خود را در خدمت حضرت سلطان قرار دهد، زیرا دستیابی به پادشاهی واقعی در گروی وابستگی به اوست. در نهایت، شاعر به مستی عاشقانه و چشیدن میوههای روحانی اشاره دارد و بر نعمتهای الهی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: در خلوت ویژه و نزدیک به خداوند، با دل صاف و خالص، درون خود دنبال گنج بزرگ و ارزشمندی بگرد.
هوش مصنوعی: بیا و از بیرنگی و خنثی بودن چیزی بساز، زیرا رنگهای سفید و سیاه به تنهایی فایدهای ندارند.
هوش مصنوعی: در این دریا خوشی و شادابی با ماست. با دقت به ما نگاه کن، ما مانند ماهی هستیم که در آب شناوریم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به مقام بالا و پادشاهی دست یابی، باید خود را خدمتگزار و در خدمت سلطان قرار دهی.
هوش مصنوعی: به جز او به کسی دیگری توجه نکن، از تلاش و کوشش ما هر چیزی که میخواهی، به دست بیاور.
هوش مصنوعی: ما در مکانی پر از ناپایداری و نابسامانی هستیم و مست از حال خود، در حالی که ساقی به ما میآشامد و بر لذتمان گواهی میدهد.
هوش مصنوعی: این بیت به توفیق و برکت الهی اشاره دارد که به نسلها و فرزندان خداوند نسبت داده شده است. همچنین بر مسألهای تأکید میکند که این نعمت از آغاز تا انتها – از ماه تا موجودات آبی مانند ماهی – در سرتاسر خلقت جاری است. در واقع، این جمله بیانگر تأثیر و گستره الهی نعمتها است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به راه اندر همی شد شاهراهی
رسید او تا به نزد پادشاهی
زُدوده گردد از زنگِ تباهی
به چشمش خوار گردد شاه و شاهی
به قبرستان گذر کردم صباحی
شنیدم ناله و افغان و آهی
شنیدم کلهای با خاک میگفت
که این دنیا نمیارزد بکاهی
نگارینا نرستی ز آب و در آب
سبک رفتاری و نیکو شناهی
بلی تو ماهی سیمی و هرگز
نترسد در میان آب ماهی
کنارم آبگیری هست و در وی
[...]
زهی بگرفته از مه تا به ماهی
سپاه دولت پیروز شاهی
جهانداری که خورشیدست و سایه
یکی شاهنشهی دیگر الهی
خداوندی که بنهادند گردن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.