گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

همه تقدیر اوست تا دانی

همه زان رو نکوست تا دانی

جسم و جان را به همدگر می بین

بنگر آن مغز و پوست تا دانی

گفتهٔ عاشقان به جان بشنو

غیر این گفتگوست تا دانی

آب باشد یکی و ظرف بسی

گرچه مشک و سبوست تا دانی

با تو گر ماجرا همی دادم

غرضم شستشوست تا دانی

جام گیتی نماست در نظرم

جسم و جان روبروست تا دانی

نعت الله که نور دیدهٔ ماست

مظهر لطف اوست تا دانی