گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

بستیم کمر به خدمت او

رفتیم روان به حضرت او

چیزی که تو را به او رساند

آن نیست به جز محبت او

عالم چو وجود یافت از وی

مرحوم بود به رحمت او

منعم چو به نعمت خدائی

منعم باشی به نعمت او

هر بندهٔ صادقی که بینی

جان داده برای خدمت او

او داده به ما هر آنچه داریم

داریم هزار منت او

مائیم و حضور نعمت الله

خوشوقت به یمن همت او

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode