در دیده توئی و دیده ام تو
در دیده مشو که دیده ام تو
از من تو کناره کی توانی
چون درکش خود کشیده ام تو
هر کس یاری گزید ای دوست
من بر همگان گزیده ام تو
سرمستم و جام باده بر دست
مهمان من و رسیده ام تو
ای نور دو چشم نعمت الله
در دیده توئی و دیده ام تو
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
در دیده توئی و دیده ام تو
در دیده مشو که دیده ام تو
از من تو کناره کی توانی
چون درکش خود کشیده ام تو
هر کس یاری گزید ای دوست
من بر همگان گزیده ام تو
سرمستم و جام باده بر دست
مهمان من و رسیده ام تو
ای نور دو چشم نعمت الله
در دیده توئی و دیده ام تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و وابستگی عاطفی خود به معشوق میپردازد. او بیان میکند که وجود معشوق در همه جوانب زندگیاش احساس میشود و نمیتواند از او دور باشد. شاعر به عمق احساسش اشاره میکند و میگوید که معشوقش در نگاه او حضور دارد و هرکس را که دوست دارد، مد نظر خود قرار میدهد. در نهایت، او با شوق و شادابی به استقبال معشوقش آمده و از بودنش در کنار او لذت میبرد.
هوش مصنوعی: تو در چشم من هستی و من هم در چشم تو هستم، اما خودت را در چشم من نبین، چون من تو را درون چشم خود میبینم.
هوش مصنوعی: من از تو دوری نمیکنم، چون تو نمیتوانی درک کنی که من چقدر به خودم فشار آوردهام.
هوش مصنوعی: هر کسی که به انتخاب یار بپردازد، من نیز به خاطر او بر همه انتخابهای دیگرم چشم بستم.
هوش مصنوعی: من شاد و سرمست هستم و در دستم جام شراب است، مهمان من آمده و من به تو رسیدهام.
هوش مصنوعی: ای نور چشمانم، تو نعمت خدا هستی و من فقط تو را میبینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.