غزل شمارهٔ ۱۲۱
در دیار تو غریبیم و هوادار غریب
خوش بود گر بنوازی صنما یار غریب
مخزن جملهٔ اسرار خداوند ، دل است
دل به من ده که بگویم به تو اسرار غریب
گر غریبی برت آید به کرم بنوازش
سخت کاریست غریبی ، مکن انکار غریب
ما دعاگوی غریبان جهانیم همه
در همه حال خدا باد نگهدار غریب
دردمندیم و به امید دوا آمده ایم
تو طبیبی و دوا کن دل بیمار غریب
کار غربت چه اگر کار غریبی است ولی
خوش شود گر تو بسازی به کرم کار غریب
سید ماست سرجمله غریبان جهان
که به سر وقت غریب آمده سردار غریب
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.