گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

عشق او در میان جان داریم

لذت عمر جاودان داریم

تا گرفتیم آن میان به کنار

هرچه داریم در میان داریم

عاقل این دارد و ندارد آن

عاشقانیم و این و آن داریم

می رود آب چشم ما هر سو

در نظر بحر بیکران داریم

خبر عاشقان ز ما می جو

که خبر ما ز عاشقان داریم

آفتابیست درنظر پیدا

نورش از دیده چون نهان داریم

نعمت الله به ما نشانی داد

این چنین نام از آن نشان داریم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ابن یمین

تو مپندار ما زبان داریم

پاره آتش درین دهان داریم

شاه نعمت‌الله ولی

هر چه خواهی بجو که آن داریم

جام و می جسم نیز و جان داریم

نقد گنجینهٔ حدوث و قدم

همه از بهر عاشقان داریم

هفت هیکل که جامع اسماست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه