غزل شمارهٔ ۱۰۹
چیست عالم سایه و آن آفتاب
تن بود چون سایه و جان آفتاب
نور عالم شمس دینش خوانده اند
سِر این دریاب و می خوان آفتاب
از برای نزل و بزم عاشقان
جام زرین است بر خوان آفتاب
آفتاب حسن او عالم گرفت
تا قیامت باد تابان آفتاب
نور روی نعمت الله دیده ام
می نماید در نظر آن آفتاب
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.