باز سرمست جام جم شده ام
عاشق روی آن صنم شده ام
گرچه بودم ز هجر درویشی
دیگر از وصل محترم شده ام
تا دلم خلوت محبت اوست
پرده بر دار در حرم شده ام
سر کویش مقام کردم از آن
در همه جای محترم شده ام
غم عشقش خجسته باد که من
این چنین شادمان ز غم شده ام
تا که منظور حضرت عشقم
فارغ از عقل بیش و کم شده ام
از وجود و عدم رمیده دلم
سید عالم و قدم شده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و حالتی سرمست صحبت میکند. او به زیبایی معشوقش عشق ورزیده و با اینکه قبلاً از دوری رنج میبرده، اکنون با وصل او محترم و شادمان شده است. دل او پر از محبت معشوق است و در مکان و زمان هرجا که باشد، احساس قربت و احترام میکند. او غم عشق را خوشبختی میداند و از عقل و وجود و عدم رها شده و در مقام عشق به معشوقش رسیده است.
هوش مصنوعی: دوباره تحت تاثیر جذابیت زندگی قرار گرفتهام و عاشق چهره آن معشوقه زیبا شدهام.
هوش مصنوعی: با اینکه به خاطر جدایی از درویش رنج میبرم، اما اکنون با وصل و ملاقات، به مقام و احترام دیگری دست یافتهام.
هوش مصنوعی: وقتی دل من پر از عشق اوست، به حالت خصوصی و آرامش در کنار او قرار دارم.
هوش مصنوعی: در کنار کوی او جایگاهی برای خود پیدا کردهام و به همین دلیل در همه جا مورد احترام قرار گرفتهام.
هوش مصنوعی: غم عشق او بر من خوش است، زیرا من از این درد به شادی رسیدهام.
هوش مصنوعی: تا زمانی که مقصود معشوق من به دست آمد، از قید و بند عقل و استدلال رها شدهام.
هوش مصنوعی: دل من از وجود و عدم جدا شده و به مقام سید عالم رسیدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.