گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

عاشقانه گر بیابی جام جم

همدم او باش چون ما دم به دم

جام جم شادی جم یکدم بنوش

دم به دم در دم به دم در دم به دم

کرد عیسی مرده را زنده به دَم

آن دم ما بود آن دم از قدم

از دم عیسی اگر یابی دمی

دم به دم در دم به دم در دم به دم

گر دمی با همدمی باشی به هم

لذتی یابی ز همدم دم به دم

بشنو آن دم را غنیمت می شمار

دمه به دم در دم به دم در دم به دم

دمبدم دم می زند رند از ندم

تا چرا همدم نشد با جام جم

تو غنیمت دان دمی گر یافتی

دم به دم در دم به دم در دم به دم

تا کی آخر از وجود و از عدم

وز خیالات محال بیش و کم

این و آن بگذار و می گو دم به دم

دم به دم در دم به دم در دم به دم

بی نوایانیم در ملک عدم

وز نوای بی نوائی محتشم

همدم جامیم و با ساقی حریف

دم به دم در دم به دم در دم به دم

رو فنا شو از وجود و از عدم

تا حجاب تو نماند بیش و کم

با موحد گر دمی همدم شوی

دم به دم در دم به دم در دم به دم

ماضی و مستقبل ای صاحب کرم

از کرم بگذار ایشان را به هم

حالیا با حال خوش یک دم برآ

دم به دم در دم به دم در دم به دم

یکدمی گر بار یابی در حرم

باش محرم تا که باشی محترم

گر دمی محرم شوی با محرمی

دم به دم در دم به دم در دم به دم

نعمت الله است در عالم علم

واقفست او از حدوث و از قدم

دمبدم گوید که ای همدم بگو

دم به دم در دم به دم در دم به دم

همدم جامیم و با همدم به هم

این چنین همدم که دیده دم به دم

یار همدم گرد می یابی چو ما

دم به دم در دم به دم در دم به دم

 
 
 
رودکی

چون که زن را دید فغ، کرد اشتلم

همچو آهن گشت و نداد ایچ خم

جمال‌الدین عبدالرزاق

هر که در اصلش بزرگی بوده است

آن ازو هرگز نگردد هیچ کم

پیل کو جز خدمت شاهی نکرد

چون ز آسیب فنا گردد عدم

زاستخوان او اگر پیلی کنی

[...]

حمیدالدین بلخی

لا فضل فی بلد فینا علی بلد

الا لمکة بیت الله والحرم

فانها فضلت من بین سائرها

بحرمة الدین والاسلام و القدم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه