گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاهدی

چو روز فرقت آن مه وداع دل کردم

نماند صبرم و جان هم ز پی گسل کردم

برای ساختن هانه بهر سکانش

تمام خاک رهش را به آب گل کردم

گسست رشته جانم چو از کشاکش عشق

به عقد زلف تو آن رشته مشتغل کردم

ز سرخ رویی اگر لاله دم زدی در باغ

به خون دیده ز روی تواش خجل کردم

هلاک شاهدی ای جان مکن به تیغ جفا

بکش به خنجر مژگان که من بحل کردم