گنجور

 
شیخ محمود شبستری

رازقی کو بود سزای سپاس

جز که «ذوالقوّة متین» مشناس

قدرتش خلق را دهد روزی

همچو نیک اختری و بدروزی

هست دایم به رزق خلق علیم

وانگهی علم او چو ذات قدیم

خلق و روزی بهمدگر مقرون

کرد اوّل به امر «کن فیکون»

زین سبب در کلام وقت بیان

خلق فرمودو رزق در پی آن

ضامنی کرد نیز بار دگر

به «علی اللّه رزقها» بنگر

نبوَد واجب آن بر او لیکن

خورد سوگند تا شوی ساکن

قسمتی کان نه از ره فرض است

«فو ربّ السماء والارض» است

روزی از کسب اگر شود کم و بیش

علم حق جهل گردد ای بدکیش

هرچه بهره گرفت از آن بنده

روزیش خواند حقّ دارنده

برسد لاجرم به بنده تمام

خواه رزق حلال و خواه حرام

لطف او چونکه دست بُرد نمود

بندگان را به بندگی فرمود

اندر آن دَم که این عنایت کرد

روزی بنده را کفایت کرد

گفت رو امر ما بجای آور

هیچ اندوه رزق خویش مخور

چون ترا کار مات باید کرد

روزی از کسب خود نشاید خورد

تو جناب مرا ملازم شو

روزیت بر من است هرزه مدو

هرکه تقوا گزید در ره دوست

«حیث لایحتسب» خزینۀ اوست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode