بهر تأکید آیت قرآن
بشنو از عقل واضح برهان
هیچ ممکن به خویش هست نشد
شیب و بالا، بلند و پست نشد
دور باطل، تسلسل است محال
اوست پس مبدء و بدوست مال
زانکه بر بود ذات خود موقوف
نشود کس چو وصف بر موصوف
نرسد جملۀ دوم به نخست
هر دو گردند منتهی به درست
ممکنیّت ز ممکنی منفک
نشود بی خلاف و شبهه و شک
هرگز او واجب الوجود نشد
منبع فضل و فیض و جود نشد
واجب آنگه نمیشود ممکن
گردش ذات کی بود ممکن
زانکه قلب حقایق است محال
حاش للّه ز ایزد متعال
خود گرفتم که میبگشت صفات
منقلب کی شود حقیقت ذات
صفت ذات هم نمیگردد
هیچ هستی عدم نمیگردد
صفت او چو اوست پاینده
هم نمود است و هم نماینده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.