ای رفته دور از برما چون نیامدی
دیگر بدین جناب همایون نیامدی
عاشق مدام قربت معشوق خود خوهد
گر عاشق منی بر من چون نیامدی
نفست روا نداشت که آید بکوی ما
گاوت کشش نکرد چو گردون نیامدی
عشاق خیمه جمله بصحرای جان زدند
ای شهر بند تن تو بهامون نیامدی
غیر ترا چو دیو بلاحول را ندیم
تو چون پری ترقیه وافسون نیامدی
لیلی ملاحت از درما کسب کرده بود
زین حسن غافلی که چو مجنون نیامدی
چون بیضه مرغ تربیت ماترا بسی
بگرفت زیر بال وتو بیرون نیامدی
مانند زرترا بترازوی امتحان
بسیار بر کشیدم و افزون نیامدی
در کوی عشق اگر تو گدایی کنی منال
کاینجا تو باخزینه قارون نیامدی
گر کفش تو دریده (شود) در رهش مرنج
کاینجا تو با درفش فریدون نیامدی
جانی که هست داده اودان، ازآنکه تو
سیراب بر کناره جیحون نیامدی
من چون خجل شدم کرمش گفت سالهاست
تا تو مقیم این دری اکنون نیامدی
صباغ طبعت از خم تلبیس خویش سیف
بسیار رنگ داد و دگرگون نیامدی
ای شعر بهر نظم تو جز در صفات دوست
بسیار فکر کردم و موزون نیامدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره غم و دلتنگی عاشقانه گفته شده است. شاعر به معشوق خود میگوید که چرا دور از او زندگی میکند و هیچگاه به دیدارش نمیآید. او بیان میکند که عاشق همچنان به یاد معشوقش است و حتی در دل نگرانیهایی از بابت دوری ابدی معشوق دارد. شاعر با استفاده از تصاویری مانند دیو و پری، عشق و زیبایی را به تصویر میکشد و به معشوق یادآوری میکند که اگرچه او در زندگیاش خیانتهایی از دیگران دیده، اما همچنان به عشق خود وفادار است. در نهایت، شاعر حس دلتنگی و ناامیدی خود را از نبود معشوق بیان میکند و بر این نکته تأکید دارد که هرگونه تلاشی که برای به دست آوردن عشق انجام داده، بینتیجه مانده است.
هوش مصنوعی: ای کسی که دور از ما رفتهای، چرا دیگر به این مقام عالی نزد ما نیامدی؟
هوش مصنوعی: عاشق همیشه در حسرت دیدار محبوب خود است، پس اگر تو نیز عاشق هستی، چرا هنوز به سراغ من نیامدهای؟
هوش مصنوعی: نفس تو اجازه نداد که به کوی ما بیایی، مثل گوسفند که تحت فشار نیست، تو هم به سوی ما نیامدی.
هوش مصنوعی: محبتپیشگان در دشت جان خیمه زدهاند، اما ای شهر، تو که در بند جسم و تن هستی، به این مجالس نیامدی.
هوش مصنوعی: جز تو هیچکس نمیتواند با من مثل تو صحبت کند؛ تو همچون پری هستی که در کنارم نیستی و قدرت جادو و تأثیرگذاریات کمرنگ شده است.
هوش مصنوعی: لیلی زیبایی و جذابیتش را از من میگرفت، چون تو ای غافل از حال من، همچون مجنون نزد او نیامدی.
هوش مصنوعی: وقتی که تخم مرغ زیر بال ما قرار گرفت، تو همچنان بیرون نیامدی.
هوش مصنوعی: مانند زرتشت، در آزمونهای فراوانی که پشت سر گذاشتم، نتوانستی برتری بیابی و به من نرسی.
هوش مصنوعی: اگر در مسیر عشق به دنبال کمک و درخواست باشی، نگران نباش؛ زیرا در اینجا تو با ثروت و داراییهای دنیایی نیامدهای که بخواهی به آنها تکیه کنی.
هوش مصنوعی: اگر کفش تو پاره شد، در این راه ناراحت نشو، چون تو به اینجا با نیروی فریدون نیامدهای.
هوش مصنوعی: جان و زندگی من به خاطر تو منبعث شده است، ولی تو هرگز در کنار جیحون نیامدی تا من را سیراب کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که من شرمنده شدم، کرم گفت: سالهاست که تو در اینجا هستی ولی هنوز نیامدهای.
هوش مصنوعی: رنگهای طبیعی وجودت از لبهٔ تلبیس خود بسیار متنوع و زیباست، اما هنوز تغییر نکردهای.
هوش مصنوعی: به غیر از ویژگیهای دوست، بسیار دربارهی نظم و شعر فکر کردم و هیچگاه به نتایج خوبی نرسیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.