ای دل تنگ مرا از غم تو جان تازه
کفر در عهد رخت می کند ایمان تازه
ای نسیم سحری کرده زخاک کویت
غنچه را مشک بر اطراف گریبان تازه
هیچ صبحی ندمد تا نبرد باد صبا
غالیه از سر آن زلف پریشان تازه
فتنه را با شکن زلف تو پیوند قوی
حسن را با رخ نیکوی تو پیمان تازه
خون دل بر رخ زردم چو ببینی گردد
رنگ بر روی تو چون سبزه بباران تازه
شوق تو در دلم از وصل تو افزونی یافت
چه طبیبی که کنی درد بدرمان تازه
بر سر کوی تو سودای تو ما را هردم
گشته بر بوی تو چون صرع پری خوان تازه
روی سرخ تو مرا خون جگر بر رخ زرد
کرده هر روز ازین دیده گریان تازه
گویی آن روز کجاشد که چو طوطی هردم
قند می خورم از آن پسته خندان تازه
هست امیدم (که) دگر باره بیمن خاتم
باز در ملک شود حکم سلیمان تازه
سیف فرغانی هر روز بسحر اشعار
می کند وسوسه اندر دل یاران تازه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل با لحنی عاشقانه و دردناک بیانگر غم و اشتیاق شاعر به محبوبش است. شاعر از دل تنگی و غم ناشی از دوری از معشوق صحبت میکند و از نسیم صبح که بوی محبوب را به ارمغان میآورد، یاد میکند. او به زیبایی و دلربایی محبوب اشاره میکند و بیان میکند که هیچ صبحی بدون یاد او نمیگذرد. شاعر از تاثیر عشق و زیبایی محبوب بر حال و روزش میگوید و از longing و شوقی که در دلش شعلهور است، سخن به میان میآورد. همچنین، زبان حال او نشان از امیدواری به بازگشت محبوب و تجدید وصال دارد. در نهایت، شاعر به شعر و اشعار خود و تأثیری که بر دوستان و یارانش میگذارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای دل خستهام، نگرانیهایم باعث شده که از دلتنگیام جان تازهای بگیرم و حتی این احساسات عمیق به قدری قوی است که در برابر عشق تو، گویی اعتقادات قبلیام را فراموش کردهام.
هوش مصنوعی: ای نسیم صبحگاهی، تو از خاک دوستت بوی خوشی را به همراه داری، بویی همچون مشک که به دور گردن غنچه تازه میپیچد.
هوش مصنوعی: هیچ صبحی نمیآید که باد صبا عطر خوشبوی زلفهای آشفته را از سر آن دختر تازهرو نبرد.
هوش مصنوعی: فتنه و آشوبی که به وجود آمده، به خاطر زیبایی و جذابیت موهای توست. حسن و زیبایی تو، پیمانی نو را آغاز کرده است.
هوش مصنوعی: اگر خون دل مرا بر چهره زردم ببینی، رنگ پوست تو نیز مانند سبزهای که بعد از باران تازه میشود، تغییر خواهد کرد.
هوش مصنوعی: عشق و شوق تو در دل من از دیدار تو بیشتر شد، مانند دارویی که درد را تازه و قویتر میکند.
هوش مصنوعی: در خیابانهایی که به تو میرسند، همیشه به یاد تو هستیم و هر لحظه بوی تو را حس میکنیم، مانند کسی که دچار عشق و حس تازگی شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی چهرهات، دلم از غم و درد پر شده و هر روز به همین خاطر اشک میریزم. چهرهام نیز به حالتی زرد درآمده است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد روزی بوده که مانند طوطی، همیشه شاداب و خوشحال بودم و از زندگی و لحظات شیرین لذت میبردم، همانند وقتی که از پستهای تازه و خوشمزه میخورم.
هوش مصنوعی: امید دارم که دوباره با وجود خاتم، فرمان سلیمان در دنیا اجرا شود و حکومت برقرار گردد.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی هر روز در صبح شعرهایی مینویسد و با کلمات خود در دل دوستانش شور و شوق تازهای ایجاد میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.