چو هیچ می نکنی التفات با ما تو
چه فایده است درین التفات ما با تو
برای چیست تکاپوی من بهر طرفی
چو در میانه مسافت همین منم تا تو
ز بس که خلعت عشق تو جان من پوشید
خیالم است که در جامه این منم یا تو
بچشم معنی چندانکه باز می نگرم
ز روی نسبت ما قطره ایم و دریا تو
پس این تویی و منی در میانه چندانست
که قطره بحر ببیند تو ما شوی ما تو
ترا ببردن دلهای خلق معجزه ییست
که دلبران همه سحرند و دست بیضا تو
اجل بکشتن من قصد داشت، عشقت گفت
که این وظیفه از آن منست فرما تو
شب وصال دهان بر لبم نهادی و گفت
منم بلب شکر و طوطی شکر خا تو
بدانکه هست ترا با دهان من نسبت
که در جهان بسخن می شوی هویدا تو
فدا کند پس ازین جان و دل بدست آرد
چو دید بنده که در دل همی کنی جا تو
ز فرقت تو چو مرده است سیف فرغانی
توی بوصل خود این مرده را مسیحا تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و ارتباط عمیق بین دو نفر است. شاعر به معشوق خود میگوید که هیچ فایدهای در توجه او به دیگران وجود ندارد، در حالی که خود او نیز همیشه به او فکر میکند. عشق معشوق به اندازهای عمیق است که شاعر احساس میکند در وجود خود نهتنها او بلکه معشوق نیز هست. شعر به تضاد میان فردیت و اتحاد میپردازد، جایی که شاعر خود را در برابر عظمت معشوق کوچک و ناچیز میبیند. او همچنین به معجزه بودن قدرت عشق اشاره میکند که دلهای مردم را به تسخیر درمیآورد. در نهایت، شاعر از درد فراق و آرزوی وصال سخن میگوید و معشوق را منجی و مایه حیات خود میداند.
هوش مصنوعی: وقتی تو هیچ توجهی به ما نداری، چه سودی دارد که ما به تو توجه کنیم؟
هوش مصنوعی: من برای چه تلاشی میکنم و به کدام سو میروم، در حالی که در میانهی راه، خودم همینجا هستم تا تو را ببینم؟
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، چنان در وجودم نفوذ کردهای که گاهی فکر میکنم آیا من هستم یا تو در این وجودم.
هوش مصنوعی: هرچقدر که دوباره به آن فکر میکنم، میبینم که از نظر نسبتی که با تو داریم، ما فقط یک قطره هستیم و تو همان دریا هستی.
هوش مصنوعی: تو و من در این میان به قدری نزدیکیم که مانند قطرهای از دریا هستیم؛ به طوری که تو من میشوی و من تو میشوم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که قدرت و جذابیت تو به گونهای است که دلهای مردم را به سمت خود میکشد. این یک نوع معجزه است، زیرا تمامی عاشقانهها و زیباییها در این زمینه دیده میشوند، اما تو با تواناییهای خاص خود این دلها را تسخیر میکنی.
هوش مصنوعی: مرگ قصد داشت مرا از میان بردارد، اما عشق تو گفت که این کار به من مربوط میشود و تو را رها کن.
هوش مصنوعی: در شب وصال، تو لبان خود را بر لبان من گذاشتی و گفتی که من طعمی شیرین مانند بلبلی از شکر و طوطی خوش صدا هستم.
هوش مصنوعی: بدان که بین تو و سخنان من ارتباطی وجود دارد که از طریق آن در جهان خود را به نمایش میگذاری.
هوش مصنوعی: پس از این، جان و دلش را فدای تو میکند و زمانی که بنده ببیند که تو در دلش جا داری، همه چیز را به خاطر تو به دست میآورد.
هوش مصنوعی: از جدایی تو، حال سیف فرغانی مانند مردهای است که تو با وصالت میتوانی او را زنده کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.