ای دل ار جانان خوهی جان ترک کن
یک جهت شو ملک دو جهان ترک کن
جان دهی جانان ترا حاصل شود
گر دلت جانان خوهد جان ترک کن
اندرین ره هرچه بینی غیر دوست
جمله کفرست ای مسلمان ترک کن
دوست خواهی ملک دنیا گو مباش
یوسف آمد بیت احزان ترک کن
شد عزیز مصر، یوسف را بگوی:
ملک خواهی راند زندان ترک کن
هرچه موری را بیازارد زتو
گر بود ملک سلیمان ترک کن
هرچه با آن مر ترا سرخوش بود
پای بر فرقش نه وآن ترک کن
تا سرت باشد گریبان بایدت
سر بنه وآنگه گریبان ترک کن
تا لب شیرین او شیرت دهد
طفل این ره مباش ودندان ترک کن
تشنه بر خاک در جانان بمیر
ور بگوید آب حیوان ترک کن
سیف فرغانی گرت دشوار نیست
هرچه غیر اوست آسان ترک کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.