ای ایمن آفتاب رخت از زوال حسن
حسن جمال روی تو گشته جمال حسن
پیش رخت که بدر تمامست در جمال
خورشید ناقص آمده با آن کمال حسن
گویی زکات خواه نصاب جمال تست
هر محتشم که هست توانگر بمال حسن
گر پرتوی ز روی تو بر عالم اوفتد
آفاق بعد از آن نکند احتمال حسن
دیدم ز پرتو رخ خورشید تاب تو
بدر تمام گشته بر آن رو هلال حسن
از حسن حال او سخنی می رود که باز
در خدمت رخ تو نکو گشت حال حسن
مرغ دل مرا پر تیر نظر بسوخت
بر روی همچو آتش تو ز اشتعال حسن
پرورده همچو بیضه مرغ آفتاب را
طاوس فر و زیب تو در زیر بال حسن
ای میوه درخت جمال این توی که نیست
زیباتر از رخ تو گلی بر نهال حسن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.