هرگز گلی اندر جهان بی خار نتوان یافتن
دلبر بسی بینی ولی دلدار نتوان یافتن
گرخلق را یاری دهی یارت بسی باشد ولیک
از خلق اگر یاری خوهی کس یار نتوان یافتن
گر بهر خاک کوی خود یار ازتو جان خواهد بده
کآن نقد را زین تیزتر بازار نتوان یافتن
شکرانه ده جان گر ترا گوید سگ کوی منی
وین لطف ازو باری بود هر بار نتوان یافتن
بی عشق دیدن روی او کس را میسر کی شود
چون اهل جنت نیستی دیدار نتوان یافتن
ور چند جان دادی بدو کم کن طمع در وصل او
کآن نیم جو را در عوض دینار نتوان یافتن
ای بر نکویان پادشه چون من ترا یک نیک خوه
چون سیم و زر در خاک ره بسیار نتوان یافتن
ازبهر عشقت در زمان لایق ندیدم هیچ جان
بهر چنین در در جهان دیوار نتوان یافتن
در وصف رویت بلبل است آن گل که گفتی در چمن
زیباتر از رخسار من رخسار نتوان یافتن
آن را که از خمر غمت تلخی بکام دل رسد
شیرین تر از گفتار او در گفتار نتوان یافتن
عاشق بعالم ننگرد در خویشتن هم ننگرد
اندر ردای عیسوی زنار نتوان یافتن
در خوابگاه وصل تو عاشق نخسبد هیچ شب
گر چون خروسش هر سحر بیدار نتوان یافتن
تا سیف فرغانی نظر کرد اندر آن شیرین پسر
شد مست عشق و دیگرش هشیار نتوان یافتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان دشواریها و نایابیهای عشق و معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تشبیهها و معانی عمیق، میگوید که هرگز نمیتوان گلی بدون خار یافت و دلبرانی فراوان وجود دارند اما دلدار واقعی نایاب است. او اشاره میکند که اگرچه ممکن است در زندگی اطرافیان یاری زیادی پیدا کنیم، اما یار حقیقی و وفادار بسیار سخت پیدا میشود. همچنین، شاعر به قیمت عشق و ارزش آن اشاره کرده و میگوید که برای دیدار معشوق، نباید توقعاتی بیش از حد داشته باشیم. زیبایی معشوق و طعم تلخی که از عشق میچشیم، همگی جزو نشانههای قدرت این احساس عمیق هستند. شاعر نهایتاً به حالتی از عشق اشاره میکند که تمام دنیا را فراموش کرده و تنها به وصال معشوق فکر میکند.
هوش مصنوعی: در این دنیا هرگز نمیتوان گلی را بدون خار پیدا کرد. شاید معشوقهای زیادی ببینی، اما دلبر واقعی و گرانقدر را نمیتوان به سادگی یافت.
هوش مصنوعی: اگر به مردم کمک کنی، دوستان زیادی برایت پیدا میشوند، اما اگر بخواهی از مردم کمک بگیری، ممکن است کسی برای یاری یافت نشود.
هوش مصنوعی: اگر یار از تو بخواهد جانش را هم برای خاک کوی خود بدهد، بدان که نمیتوان جواهری با ارزشتر از این در بازار پیدا کرد.
هوش مصنوعی: اگر خوشی و سپاسگزاری از زندگی را برایت توصیف کنند، مانند این است که بگویند: “تو دوست منی و این محبت برای هر بار ارزشمند است، اما هرگز نمیتوان او را به راحتی پیدا کرد.”
هوش مصنوعی: دیدن چهره محبوب بدون عشق امکانپذیر نیست؛ چرا که مانند اهل بهشت، نمیتوان تو را دید و ملاقات کرد.
هوش مصنوعی: اگر چه جانهای زیادی را برای او فدای کردهای، توقع نداشته باش که به وصالش برسی، چون به جای یک جو (پول ناچیز) نمیتوانی یک دینار (پول با ارزشتر) پیدا کنی.
هوش مصنوعی: ای پادشاه نیکوکاران، تو مانند من یک انسان نیکو هستی، اما مانند طلا و نقره که در خاک و بیابان به سختی یافت میشود، چنین فردی را نمیتوان به راحتی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، در هیچ زمانی چیزی را ندیدم که ارزش چنین جان فشانی را داشته باشد؛ در این دنیا، برای چنین عشقی دیواری نمیتوان یافت.
هوش مصنوعی: در توصیف چهرهات، بلبل همان گلی است که میگویی در باغ، زیباتر از چهره من نمیتوان یافت.
هوش مصنوعی: کسی که درد و غم تو را در دلش احساس کند، حتی اگر تلخی این احساس را بچشد، باز هم کلامش شیرینتر از هر گفتاری خواهد بود و نمیتوان در هیچ گفتاری به این شیرینی رسید.
هوش مصنوعی: عاشق هیچگاه به اطراف خود و به ظاهر خود نمینگرد و تنها در عشق غرق میشود. در حقیقت، او نمیتواند نشانههای دنیوی و ظاهری را ببیند.
هوش مصنوعی: در آغوش وصال تو، هیچ عاشق شبها نمیتواند بخوابد، زیرا مثل خروس که هر صبح بیدار میشود، نمیتوان او را در خواب یافت.
هوش مصنوعی: زمانی که سیف فرغانی به آن جوان شیرین نظر انداخت، به شدت مجذوب عشق او شد و دیگر نمیتوان او را به حالت هوشیاری بازگرداند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شیرینتر از دلدار من دلدار نتوان یافتن
مسکینتر از من عاشقی غمخوار نتوان یافتن
در دهر چون من بیدلی سرگشته کم پیدا شود
در شهر چون او دلبری عیار نتوان یافتن
ما را ملامت گو: مکن زین پس به مستی، اوحدی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.