از عشق دل افروزم چون شمع همی سوزم
چون شمع همی سوزم ازعشق دل افروزم
ازگریه وسوز من اوفارغ ومن هر شب
چون شمع زهجر او می گریم و می سوزم
درخانه گرم هر شب ازماه بود شمعی
بی روی چو خورشیدت چون شب گذرد روزم
در عشق که مردم رااز پوست برون آرد
ازشوق شود پاره هر جامه که بر دوزم
هر چند فقیرم من گر دوست مرا باشد
چون گنج غنی باشم گر مال بیندوزم
دانش نکند یاری در خدمت او کس را
من خدمت او کردن از عشق وی آموزم
چون سیف اگر باشم در صحبت آن شیرین
خسرو نزند پنجه با دولت پیروزم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق عمیق و سوزان شاعر است. او خود را شمعی میداند که از عشق میسوزد و در تنهایی و دوری معشوقش، شبها میگرید. با وجود فقر مادی، اگر عشق او را داشته باشد، خود را همچون گنجی غنی میبیند. شاعر میگوید که محبت واقعی، درس خدمت به معشوق را به او میآموزد. او همچنین بیان میکند که اگر در کنار معشوقش باشد، به دور از هر چالشی خواهد بود و پیروزی را تجربه میکند. در کل، شعر نشاندهندهی احساسات عمیق و درد عشق است.
هوش مصنوعی: من از عشق میسوزم و مانند یک شمع نور میافشانم. این آتش عشق در وجودم شعلهور است و میسوزم تا روشنی بیشتری را به ارمغان بیاورم.
هوش مصنوعی: عشق و درد ناشی از دوری او مرا به شدت رنج میدهد و من هر شب مانند شمعی که در آتش میسوزد، اشک میریزم و در غم جداییاش میسوزم.
هوش مصنوعی: در خانهای گرم و روشن هر شب، شمعی وجود دارد که بدون چهرهای چون خورشید، روشنیاش را میفروزد. اما وقتی شب به پایان میرسد و روز آغاز میشود، من دچار تنهایی میشوم.
هوش مصنوعی: در عشق، احساساتی وجود دارد که انسان را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و حتی میتواند از آنچه هست فراتر برود. این عشق میتواند آنقدر عمیق باشد که باعث شود انسان همه چیز را رها کند و در این مسیر، لباسهای خود را نیز پاره کند یا کنار بگذارد.
هوش مصنوعی: اگرچه من فقیر و بیپول هستم، اما اگر دوستی داشته باشم، احساس ثروت و غنایت را خواهم داشت. در واقع، اگر به دنبال جمعآوری مال باشم و تنها به ثروت مادی فکر کنم، به واقعیت ثروت نخواهم رسید.
هوش مصنوعی: هیچکس در خدمت او دانش را یاری نمیکند. من نیز از روی عشق به او میآموزم تا بتوانم به او خدمت کنم.
هوش مصنوعی: اگر همچون شمشیر تیز و برندهای باشم، در جمع آن پادشاه شیرینسخن، دست به دست نمیزنم و به پیروزی خود ادامه میدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاگرد تو می باشم گر کودن و کژپوزم
تا زان لب خندانت یک خنده بیاموزم
ای چشمه آگاهی شاگرد نمیخواهی
چه حیله کنم تا من خود را به تو دردوزم
باری ز شکاف در برق رخ تو بینم
[...]
پروانه صفت شبها در بزم دل افروزم
از هر طرفی شمعی می بینم و می سوزم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.