ای توانگر چو (ن) گدایانت بدر باز آمدم
نان نمی خواهم بسوی آبخور باز آمدم
اهل عالم را زلطف و حسنت آگاهی نبود
زآن سعادت جمله را کردم خبر باز آمدم
بود آرامیده گیتی از حدیث عشق تو
کردم اندر هر طرف صد شور و شر بازآمدم
هدهدی جاسوس بودم زین سلیمانی جناب
نامه یی سوی سبا بردم دگر بازآمدم
آفتاب آسا شدم بر بام روزن بسته بود
سایه یی بر من فگن کاینک ز در بازآمدم
با لب خشکم وفای عهد دامن گیر شد
آستین از آب دیده کرده تر بازآمدم
ملک خسرو بود دنیا عشق ازو سیریم داد
شور شیرین در سرم رفت از شکر بازآمدم
شاه طبع ارچه بچوگانم زمیدان برده بود
زیر پای اسب تو چون گو بسر بازآمدم
بود اقبال مرا خر رفته و برده رسن
روی عیسی دیدم از دنبال خر بازآمدم
در شب ادبار من مرغ سعادت پر بکوفت
چون خروس از خواب خوش وقت سحر بازآمدم
بوم محنت بال طاوسان بختم کنده بود
مرغ دولت چون برون آورد پر باز آمدم
طلعت یوسف چه خواهد کرد گویی با دلم
چون ببوی پیرهن روشن بصر بازآمدم
من بنام نیک سوی معدن اصلی خویش،
سکه دیگرگون نکردم، همچو زر بازآمدم
بوی عشق از دل شنودم نزد او گشتم مقیم
دوست را در خانه دیدم و زسفر بازآمدم
سیف فرغانی بعشق از عشق مستغنی شوی
آفتابم روی بنمود از قمر بازآمدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و تجربیات شاعر اشاره دارد. شاعر از سفر خود به سوی عشق و زیباییهای الهی از منظرهای مختلف سخن میگوید. او از حوادث و مشکلاتی که در این مسیر با آنها روبرو شده، مینویسد و به شادیها و ناامیدیهای خود اشاره میکند. با بیان تصاویری چون هدهد و نامه به سبا، داستان عشق و جستجوی حقیقت را روایت میکند. در نهایت، شاعر به درک عمیقتری از عشق و زیبایی میرسد و در پایان نشان میدهد که از این سفر عشق و تجربه، تازه و با احساساتی عمیقتر بازگشته است.
هوش مصنوعی: ای ثروتمند، من مانند گدایان از دوربر برگشتم، دیگر نیازی به نان ندارم و تنها به سمت آب خوردن میروم.
هوش مصنوعی: مردم جهان از زیبایی و لطف تو بیخبر بودند، بنابراین من تصمیم گرفتم به آنها بگویم که چقدر خوشبختی در این وجود دارد و بازگشتم تا آنها را مطلع کنم.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر عشق تو آرام شده است، و من در هر سوی این دنیا به شوق و هیجان پرداختم و بازگشتم.
هوش مصنوعی: من به عنوان هدهدی، به عنوان جاسوس، نامهای از حضرت سلیمان به سوی سرزمین سبا بردم و حالا دوباره به جایی که بودم بازگشتهام.
هوش مصنوعی: در روز روشن چگونه احساس آزادی میکنم، اما همچنان سایهای بر من است که نشان میدهد هنوز در محاصرهای از محدودیتها قرار دارم. اکنون که از در بسته بیرون آمدهام، به زندگی و نور تازهای دست یافتهام.
هوش مصنوعی: با لب خشک خود به وفای عهدی که داشتم، دامنم به خاطر اشکهایم تر شد و دوباره به حالتی بازگشتم که پیش از این بودم.
هوش مصنوعی: دنیا به مانند یک پادشاهی است که عشق از آن سرچشمه میگیرد. در دل من، شور و شوقی شیرین به وجود آمد که از لذت آن برگشتم و احساس کردم به یک حالت دلپذیر رسیدهام.
هوش مصنوعی: با اینکه من از نعمت سلطنت و بزرگی بیبهرهام و مانند دیگران به زمین افتادهام، اما وقتی که به خودم میآیم و از آن وضعیت بیرون میآیم، احساس قدرت و اراده میکنم.
هوش مصنوعی: در زندگیام خوششانسیام به سر رفته و متوجه شدم که پیروی از نادانی باعث شده به جایی نرسم، بنابراین تصمیم گرفتم که به عقب برگردم و به سمت حقیقت بروم.
هوش مصنوعی: در شب ناامیدی من، پرنده خوشبختی به سراغم آمد و مانند خروسی که در صبح زود از خواب شیرین بیدار میشود، دوباره به زندگی بازگشتم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویر کشیدن یک حالت تناقض اشاره دارد. پرندهای که به خاطر سختیها و مشکلاتش به زحمت به پرواز درآمده، حالا میتواند از قید و بندها رها شود و آسمان را برای پرواز آزاد ببیند. این تحول از یک موقعیت سخت به یک وضعیت خوب و آزاد به خوبی توصیف شده است. این اتفاق به نوعی نماد امید و دگرگونی است که در زندگی ممکن است روی دهد.
هوش مصنوعی: صورت یوسف چه تاثیری بر من دارد، گویی با دیدن عطر پیراهنش دوباره به زندگی برگشتم.
هوش مصنوعی: من همیشه با نیکی و صداقت به سوی منبع اصلی خودم بازگشتم و هرگز تغییر نکردهام، همچون طلا که همیشه با خلوص خود برمیگردد.
هوش مصنوعی: بوی عشق را از دل خود حس کردم و به خاطر آن به نزد او رفتم. در خانه دوست او را دیدم و از سفر به خانه برگشتم.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی در این بیت میگوید که عشق او را از تمام دلمشغولیها و نیازهای دیگر بینیاز کرده است. او به مانند آفتابی است که از قمر (ماه) به سوی زمین بازگشته است، نشان از نورانیت و روشنایی عشقش دارد و میخواهد تأثیر عشق را بر زندگیش بیان کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شهنشه چون غلامانت به در باز آمدم
عیب مشمر کز درت من بیهنر باز آمدم
دی برفتم کز پی فردا مگر کاری کنم
چون گدا امروز ناگاهان به در باز آمدم
صولجان ارجعی زد در قفای من چو گوی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.