دلستانی که بجان نیست امان از چشمش
شد بیکبار پر از فتنه جهان از چشمش
دوست هرجا که نظر کرد بتیر غمزه
زخم خورده دل صاحب نظران از چشمش
هرچه از دیدن آن دوست ترا مانع شد
گر همه نور بصر بود بران از چشمش
ببراتی که ندارد دل خلقی بستد
نرگس تازه که آورد نشان از چشمش
دل بخونابه اشک از مژه پیدا آورد
آنچه در مخزن جان داشت نهان از چشمش
نزد سلطان روم ای دلبر و گویم زنهار
بده انصافم و دادم بستان از چشمش
هرکرا عشق تو زد نشتر غم بر رگ جان
خون دل باز گرفتن نتوان از چشمش
همچو من بر سر کوی تو بسی سوخته هست
روی بر خاک درو آب روان از چشمش
هرکه در مطبخ سودای تو غم خورد بریخت
آب در صورت خون بر سر نان از چشمش
هرکرا چشم تو باشی همه چیزی بیند
زآنکه غایب نبود کون و مکان از چشمش
سیف فرغانی چون دیده بپوشیدی ازو
عیب از دیده خود دان و مدان از چشمش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیفی از عشق و زیبایی معشوقهای است که تاثیر عمیقی بر دل شاعر و دیگران دارد. شاعر از آزار و تسلّط نگاه معشوق بر جان و دل خود سخن میگوید و بیان میکند که چشمهای او همچون سلاحی بر دلهاست. هرجا که معشوق نگاه کند، موجب غم و درد میشود و حتی زیباییهای دنیا را تحتالشعاع قرار میدهد. شاعر همچنین به دلنوشتههای خود و زخمهایی که عشق او برجا گذاشته اشاره میکند و از اضطراب و طلب انصاف از معشوق میگوید. در نهایت، شاعر به موضوع ناپایداری و غیبت عشق اشاره میکند و نشان میدهد که هرکس عاشق او شود، همه چیز را به وضوح میبیند.
هوش مصنوعی: دلبر زیبایی که برای دل و جانم است، تنها یک بار نگاهش باعث شد که دنیا پر از آشوب و فتنه شود.
هوش مصنوعی: دوست هر جا که نگاه کند، با نگاهش دلهره و اندوه را بر میانگیزد و دل کسانی را که میفهمند، مجروح میکند.
هوش مصنوعی: هر چیز که مانع دیدن آن دوست شود، حتی اگر نور چشم باشد، باید از مقابل چشم دور شود.
هوش مصنوعی: ببراتی که دلش با مردم نیست، نرگسی تازه را آورد که نشانهای از چشمانش بود.
هوش مصنوعی: دل با اشکهایش، آنچه را که در عمق وجودش پنهان کرده بود، به نمایش گذاشت و از چشمانش نمایان شد.
هوش مصنوعی: ای دلبر، به سلطان روم برو و از او درخواست کن که به من انصاف و حقم را بدهد و آنچه را از من گرفته، پس بگیرد.
هوش مصنوعی: هر کس که به عشق تو دچار شده، مانند کسی است که درد غم به رگ جانش نفوذ کرده و خون دلش را گرفته؛ هیچکس نمیتواند اشکهایش را از چشمانش بازپس گیرد.
هوش مصنوعی: در اطراف کوی تو افراد زیادی هستند که همچون من، به عشق تو سوخته و دلشکستهاند. آنها در خاک آنجا، اشکهایشان مانند آب روان میریزد.
هوش مصنوعی: هر کس در آشپزخانه به خاطر تو غم و اندوهی را تحمل کند، در واقع اشکهایش مانند آبی است که بر روی نان ریخته میشود و این نشاندهنده سختی و فشاری است که بر او وارد شده است.
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد به تو نگاه کند، همه چیز را میبیند؛ زیرا که هیچ چیز از دید او پنهان نیست.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی میگوید: وقتی که از کسی روی برگردانی، عیب او را به دیده خود نسبت نده و آن را به چشم او ننگر. در واقع، اگر از کسی دوری میکنی، بهتر است که خودت را مورد بازخواست قرار دهی و قضاوت نکنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.