دلبرا من از شراب عشق مخمورم هنوز
چون بوصلم وعده دادی از چه مهجورم هنوز
در ره عشقت که دارد راهزن بر چپ وراست
آنکه از پس بود پیش افتاد ومن دورم هنوز
ای حبیب من مدد فرما که اندر ره عدوست
وی طبیب من علاجم کن که رنجورم هنوز
این زمان تدبیر کارم کن که هستم در حیات
وین زمان بر من تجلی کن که برطورم هنوز
آنکه با بلبل چو گل با من درین باغ آمدست
شیره او می شد وغوره است انگورم هنوز
نحل استعداد هر کس خانه خود پر زشهد
کرده ومن طالب گل همچو زنبورم هنوز
زآتش عشقت که دل را در جوانی زنده داشت
برف پیری بر سرم بنشست ومحرورم هنوز
هرگز از معجون پند این درد ساکن کی شود
چون بلا در می کنی در قرص کافورم هنوز
بر هلال حال من خورشید مهرت چون بتافت
بدر خواهم شد که افزون می شود نورم هنوز
مرده هجرم بوصلم زنده خواهی کرد باز
من درین خاک از برای نفخ آن صورم هنوز
منشی دولت مرا منشور وصلت تازه کرد
بر درت موقوف توقیع است منشورم هنوز
چون صدف بهر تو دل در سینه پنهان داشتست
سلک نظم چون در و لؤلوی منثورم هنوز
سیف فرغانی زبهر من بدست لطف خویش
دوست در نگشاد ومن در بند دستورم هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غوطه خوردم درشراب ناب و مخمورم هنوز
گم شدم درچشمه خورشید وبی نورم هنوز
گرچه شورمن جهانی را به شور آورده است
از نظرهاچون دهان یارمستورم هنوز
پاره شد زنجیر تاک از باده پرزورمن
[...]
صد بیابان طی شد و از کاروان دورم هنوز
کشتی توفانی دریای پرشورم هنوز
بزم آخر گشت و دوران باده چندانی ندارد
شد تهی میخانه افلاک و مخمورم هنوز
پرتو خورشیدم و دارم هوای کوی دوست
[...]
غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز
صد شکست از دار خوردم لیک منصورم هنوز
رفتم از دل ها ولیکن در زبان ها مانده ام
همچو عنقا گم شدم از چشم و مذکورم هنوز
با وجود آن که صبح صادق از من می دمد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.